باران که می بارد خاطرت جمع می شود که قرار بود تو هم گوشه کناری از همین لحظه های بارانی چادر خلوت و تنهایی روی رنگ رخسار مبهم و لالت بگیری و آرام و بی صدا بباری آنقدر بی صدا که هیچ نقطه ای از لبخند زندگی اجتماعی ات را تحت الشعاع قرار ندهد باران که نمی… بیشتر »