گفتی حرف آخر را اول نزنم
چقدر سخت است
چگونه مقدمه چینی کند دل بی صبر و حرف آخر عجول من
چگونه اول حرفی را برایت بگویم وقتی اول و آخرش دو کلمه بیشتر نیست
می خواهی اول حرفم را فقط نگاهت کنم
نگاهت می کنم، نگاه ، نگاه
می خندی
گریه می کنم
نیستی حتی دلم برایت تنگ نشده
نباید سرم را بجنبانم ، تصویرت مواج می شود، محو می شوی
چگونه دستت را بگیرم و از دنیای خاطراتم تو را بیرون بکشم .
چیست ادبیات دنیای تو که من گریه می کنم ولی تو تبسم می کنی؟
چرا فلسفه ای که آموختم به دادم نمی رسد؟
خب، خوب است این اول حرف هایم کافی است.
دوستت دارم
به قلم یک طلبه
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1403-11-09] [ 11:13:00 ب.ظ ]
|