نوبت پنجره هاست

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


آمار
  • امروز: 16
  • دیروز: 21
  • 7 روز قبل: 86
  • 1 ماه قبل: 563
  • کل بازدیدها: 25734
 



قرار بود وقتی قلم به نفع بشریت در دستان دانشمندان می لغزد

بستر رویش را برای همه انسانها به ارمغان آورد

قرار بود صاحبان علم مسیر تردد جهل انسانها را از خار و خاشاک خودخواهی و بد رفتاری پاکسازی کنند

تا خرد و خوی انسانی زیر پوست آسمان شهرها جریان یابد

همه انسانها به آرامش حاصل از زندگی ساده و بی آلایش نیاز داشتند

تا بتوانند به مدد صاحب عصر علیه السلام ظهور را رقم بزنند

«مرحله ای از حیات دنیا که عقل از درک آن عاشق می شود»

اما انسان ها از قرارها جا ماندند و قرارگاه ها از سایه قدرنشناسی مالامال شد

«چه کسی معصومیت فطرت بشری را نجات خواهد داد؟ »وقتی احساس خود ایمنی در ما تا شکستن قلم ها پیش می رود

و در «فی بیوت» انسانیت آفتاب قصد تابیدن ندارد.

اما امیدوارم هنوز!

به بیداری قلب هایی که نمی دانند در خوابی عمیق گم شدند. به روزی که به جای شکستن قلب دانشمندان ، تاریکی های قلب خود را بسوزانیم و به سوی مدینه فاضله رهسپار شویم.

درود بر انسانهای وارسته ای که زیبا زیستند و آنگونه که باید دنیا را قدم زدند و در پایان به جای عبور از جاده های خاکی دنیا، از مسیر آسمان تا ابواب رحمت الهی را پرواز کردند

«برای شادی روح شهدا صلوات»

به قلم یک طلبه

موضوعات: نگاه نوشت  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-09-09] [ 04:42:00 ب.ظ ]




یک روز بعد اربعین بود که آمدیم خدمتتان، گویا عطر حرم امام رضا علیه السلام را در صحن و سرایت منتشر کرده بودند و مانند علی بن موسی الرضا علیه السلام مهربان و رئوف و مهمان نواز، مانند پروانه دور تا دور صحن ها را گشتم از کرم و جود و بخشش شما روحم سیر نمی شد ولی تن خاکی ام آرام یافته بود. گویی شعبه ای از بهشت است حرمت یا جواد الائمه، هر چه آنروز خواستم به من عنایت کردی. و سالهاست پس از محبت شما، دیگر این من، من سابق نشد، نسبت به دنیا اشتهایم کور شد و مهربانیت وجود ویرانم را آباد کرد. هر جا که وارد می شوم آرزو می کنم ای کاش از این محل دری به سوی صحن جوادالائمه علیه السلام گشوده شود. می دانم آرزوی عجیبی است البته برای تن خاکی، برای قلب سیال که دانه از دستان بخشنده و کریمانه شما بر چیده است روزهایش مملو است از این سفرهای روحانی .
راستی امام خوبم، مهربانم، پس از گفتگوها و عهد و پیمان، هنوز بر سر عهد هستم و پیمان نشکستم.محتاج عنایتت هستم هنوز .

«ای پدر مهربانم و برادر همدلم ای مولای من»

«اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ» امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است.

قَالَ الرِضا علیه السَّلام:
«اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ»
امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است. (مسند الامام الرضا علیه السلام/ ج 1/ ص 69)

آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت می آیم.
امروز تو را حلقه به گوشم که شود
لبریز صدای روشنت فردایم.

موضوعات: نگاه نوشت  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-04-31] [ 11:31:00 ق.ظ ]





باران از سویی تن خاک را می شوید و ابتلاها از سویی دیگر گرد و غبار از فطرت ها را می زدایند، هیچ کار خدا بی حکمت نیست، گویا زمین و زمان برای آمدن میهمانی دست به کار شدند. گویی عالم و عالمیان به سوی شیوه حیاتی دیگر و مدینه ای دیگر رخت بر می بندند. دردهای قلب مومنین به سوی اطمینان و آرامش ورق می خورد، کافران و اهل نفاق و ظلم به نفعشان هست که منقلب شوند. این روزها سرشارند از و الوعد و الوعید بهما حق، گویی می بینم که آسمان ابواب روزی را به سوی دنیا گشوده و مدام یادآوری می کند به گوش های شنوا، یا مولای شقی من خالفکم و سعد من اطاعکم، چقدر حال دوستدارانت در دل سختی ها خوش است، گویا بر مرکب سوار شدی و در مسیر آمدنی؟! همه در خانه هایشان ، کار و زندگی را رها کردند و منتظرت هستند. چقدر نفس کشیدن در دولت کریمه ات را دوست دارم، چقدر خوشبختیم ما که در زمان امامتت زندگی کردیم، بیا یادمان بده چگونه خدا را برای این همه لطف و نعمت شکرگزاری کنیم؟!
ادرکنی یا صاحب الزمان??
به قلم یک طلبه

موضوعات: نگاه نوشت  لینک ثابت
[جمعه 1399-01-22] [ 07:42:00 ب.ظ ]