پرده از روی ماه خود وا کن
مهر و ماه و نجوم رسوا کن
تا قبول خدا شود فردا
دین مارا بیا امضا کن
ریشه نخل یاس را برکن
گل امید را شکوفا کن
ای که خواندی بسوی خود ما را
صفحات: 1· 2
|
موضوع: "نگاه نوشت"پرده از روی ماه خود وا کن مهر و ماه و نجوم رسوا کن دین مارا بیا امضا کن گل امید را شکوفا کن صفحات: 1· 2 امروز هم جمعه بود و گذشت و نگاه شنبه روزي در مسير تابيدن است شايد بر دامن حيات من نيز بياويزد. منتظر بودم باراني از شهر قاصدك هاي خوش خبر ، سرزمين سلامتي بر وسعت تشنگي پيوسته به شمارش معكوس بتابد. اينجا كه ايستادم و مي بينم، فهميدم كه شب سرودش طولاني و تكراري است، گروه شب ميل به پايان ندارند. حق ورود رايگان نيست ولي بعضي شب زدگان كولاك كردند. اينجايي كه ايستادم و مي بينم ، پنجره هاي روشن و شفاف را كه خورشيد مي سازند و آسمان مي بافند، مانند رايحه گل سبكبال و معطرند. منتظر بارش سنگين و رويايي قاصدك هاي خوش خبر . آري شب سرود خود را خوانده نوبتی هم باشد، نوبت پنجره هاست. به قلم یک طلبه “نسل سوخته” از وقتی این هفتهی دفاع مقدستان شروع شده زندگیام را تلختر کردهاید… جرم «م.ن» چیست؟؟؟ چرا نباید کنار شما باشم؟ چرا باید از «م.ن» گذر کنید و بروید؟؟؟؟؟ چرا انقدر جایتان خالی است؟؟؟ چرا با اینکه ندیدمتان روزی هزار بار دلم برایتان تنگ میشود؟؟؟؟ چرا سینهام پر شده از شما؟؟؟؟ چرا هر وقت نگاهم به شما میافتد از آدمها و همنسلهای اطرافم خسته میشوم؟؟؟؟ چرا فکر میکنم که همرکابانم اگر مثل شما بودند عالم را فتح کرده بودیم؟؟؟؟؟ این تقصیر همان خدای شماست که ما را گذاشت در تقویم سالی که دیگر همه چیز تمام شده بود… سفره را جمع کردید و رفتید، به همین سادگی… ×××
|
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|