یک روز بعد اربعین بود که آمدیم خدمتتان، گویا عطر حرم امام رضا علیه السلام را در صحن و سرایت منتشر کرده بودند و مانند علی بن موسی الرضا علیه السلام مهربان و رئوف و مهمان نواز، مانند پروانه دور تا دور صحن ها را گشتم از کرم و جود و بخشش شما روحم سیر نمی شد ولی تن خاکی ام آرام یافته بود. گویی شعبه ای از بهشت است حرمت یا جواد الائمه، هر چه آنروز خواستم به من عنایت کردی. و سالهاست پس از محبت شما، دیگر این من، من سابق نشد، نسبت به دنیا اشتهایم کور شد و مهربانیت وجود ویرانم را آباد کرد. هر جا که وارد می شوم آرزو می کنم ای کاش از این محل دری به سوی صحن جوادالائمه علیه السلام گشوده شود. می دانم آرزوی عجیبی است البته برای تن خاکی، برای قلب سیال که دانه از دستان بخشنده و کریمانه شما بر چیده است روزهایش مملو است از این سفرهای روحانی .
راستی امام خوبم، مهربانم، پس از گفتگوها و عهد و پیمان، هنوز بر سر عهد هستم و پیمان نشکستم.محتاج عنایتت هستم هنوز .
«ای پدر مهربانم و برادر همدلم ای مولای من»
«اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ» امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است.
قَالَ الرِضا علیه السَّلام:
«اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ»
امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است. (مسند الامام الرضا علیه السلام/ ج 1/ ص 69)
آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت می آیم.
امروز تو را حلقه به گوشم که شود
لبریز صدای روشنت فردایم.