باران از سویی تن خاک را می شوید و ابتلاها از سویی دیگر گرد و غبار از فطرت ها را می زدایند، هیچ کار خدا بی حکمت نیست، گویا زمین و زمان برای آمدن میهمانی دست به کار شدند. گویی عالم و عالمیان به سوی شیوه حیاتی دیگر و مدینه ای دیگر رخت بر می بندند. دردهای قلب مومنین به سوی اطمینان و آرامش ورق می خورد، کافران و اهل نفاق و ظلم به نفعشان هست که منقلب شوند. این روزها سرشارند از و الوعد و الوعید بهما حق، گویی می بینم که آسمان ابواب روزی را به سوی دنیا گشوده و مدام یادآوری می کند به گوش های شنوا، یا مولای شقی من خالفکم و سعد من اطاعکم، چقدر حال دوستدارانت در دل سختی ها خوش است، گویا بر مرکب سوار شدی و در مسیر آمدنی؟! همه در خانه هایشان ، کار و زندگی را رها کردند و منتظرت هستند. چقدر نفس کشیدن در دولت کریمه ات را دوست دارم، چقدر خوشبختیم ما که در زمان امامتت زندگی کردیم، بیا یادمان بده چگونه خدا را برای این همه لطف و نعمت شکرگزاری کنیم؟!
ادرکنی یا صاحب الزمان??
به قلم یک طلبه
دلم نوشته