شیرین زبانی می کنی توام با نگاه معصومانه ات نسیم که می وزد گوشه چادرت به دستان دلم حیات می دهد. عطری فراگیر، فراتر از ذائقه ی من حیوانی مرا دوره می کند.محاصره می کند. تسلیم می کند. چقدر خسته ای جانم! و چقدر خستگی در برابر اراده ی علویت زبون و پست است.… بیشتر »