جسارت سنگ جهل و ظلمت به قد قامت زلال آیینه یک قصه ی کهنه است، اندکی با خاطر مبارکت قلم مرا یاری کن تا جنگ احد بیا، به لحظه ای که دندان مبارک اول نور هستی را به کینه ی بی پایان خود جراحت وارد می کنند با من بیا، تا عطر یاسی که میان شعله های دری تا آسمانِ… بیشتر »