سحری خواب ماندم دلم پر از تردید، شاید گرمای امروز را طاقت نیاورم دل نگران روزه ام هستم ثانیه به ثانیه تشنگی مرا از من می گیرد همه غرورم را له می کند هر نوع فخر فروشی را در وجودم با خاک یکسان می کند. زل میزنم ناتوانی ام را بر انداز می کنم. قلبم به زبان… بیشتر »
آرشیو برای: "خرداد 1396"
خودت را در آیینه دیدی؟ چقدر شبیه شلمچه ای! رها کردن دنیا با تو چقدر آسان است. رهگذرانت همه از جنس شهدا خودت را در آیینه بو کشیده ای؟ بوی خاک زیر دستانت شنیدن را ارتقا بخشیده خاکی مقدس، شبیه شلمچه، شبیه عبوری سبک، شبیه مهربانی شهدایی که زائران قدم بر… بیشتر »