سحری خواب ماندم دلم پر از تردید، شاید گرمای امروز را طاقت نیاورم دل نگران روزه ام هستم ثانیه به ثانیه تشنگی مرا از من می گیرد همه غرورم را له می کند هر نوع فخر فروشی را در وجودم با خاک یکسان می کند. زل میزنم ناتوانی ام را بر انداز می کنم. قلبم به زبان… بیشتر »